ماجرای تکراری



هنوز پشت همین شیشه ها و لولوها!
هنوز ورد و دعا و کتاب جادوها!
هنوز قصه همان ماجرای تکراری است:
دماغ ها و دهنها و چشم و ابروها
شراب را بده و بی خیال عالم باش
به هیچ جا نرسیدند این هیاهوها
شراب را بده و مست کن، بزن برویم
به یک طبیعت وحشی به جمع آهوها
به آخر همه این تلاش و کوشش ها
به اصل این هیجانات و این تکاپوها
و بعد توی خیابان بخوان بزن و برقص
شبیه مردم دیوانه ـ بچه پررو ها ـ
و هیچ چیز نباید که مانعت بشود
نه حرف مردم و نه چوب ها نه چاقوها
و فرض کن که رسیدی به ‍آخر قصه
به آخر همه ی شیشه ها و لولو ها
به خانه ای که علی رغم کوچکی ، در آن
هوا خوش است به یمن حضور شب بو ها

نظرات 1 + ارسال نظر
roshanak یکشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 11:35 ب.ظ http://harimeman.persianblog.com

salam babak joon.kheiliiiiiiiiiiiiiiii hame chi injaa khoshgele,man ke jeddan khosham oomad,cheshmaye in axi ke gozashty baa adam harf mizanan,jeddan khaste nabashid.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد