گریه سیب



گریه سیب

شب فرو می افتاد

به درون امدم و پنجره ها را بستم

باد با شاخه دراویخته بود

من در این خانه تنها

تنها

غم عالم به دلم ریخته بود

ناگهان حس کردم

که کسی

انجا بیرون در باغ

در پس پنجره ام می گرید.....

صبحگاهان

شبنم می چکید از گل سیب


 

نظرات 3 + ارسال نظر
امان ( جوان ایرانی ) دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:03 ق.ظ http://javanirani.persianblgo.com

اجازه هست من اول؟؟؟

Mahsa دوشنبه 3 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 09:00 ق.ظ http://marianaa313.blogspot.com

happy volentine day for you!!!!!!!!!!!
your poem is very exellant

gartal_62 سه‌شنبه 4 اسفند‌ماه سال 1383 ساعت 03:47 ب.ظ

سلام خوبه بازم بنویس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد