گریه سیب
شب فرو می افتاد
به درون امدم و پنجره ها را بستم
باد با شاخه دراویخته بود
من در این خانه تنها
تنها
غم عالم به دلم ریخته بود
ناگهان حس کردم
که کسی
انجا بیرون در باغ
در پس پنجره ام می گرید.....
صبحگاهان
شبنم می چکید از گل سیب
اگر میدانستی که چقدر دوستت دارم برای امدنت باران را بهانه نمی کردی رنگین کمان من
تقدیم به تو